چگونه مشکلات مربوط به ادراک دانش آموزم را حل نمودم

 

اولین برخوردهای  دانش آموز و اولیای  وی  برایم بسیار غیر عادی بود . ترسی نهفته  در چشمشان توجهم را به خود جلب کرد. گفتند از یکی از مدارس حاشیه ی شهر به مرکر رفع اختلالات یادگیری مراجعه کرده اند .هنگام بررسی و تشکیل پرونده متوجه  ضعف شدید  درسی فراگیر شدم .تصمیم گرفتم این پرونده را مانند یک پروژه  مطالعاتی یا اقدامپژوهی دنبال کنم .

شیلان رسولی  در تست  ارزشیابی تشخیصی خوب  عمل نکرد .در کنار ارزشیابی های  تشخیصی  دیکته ،خواندن و حساسیت شنیداری و غلبه طرفی ، تست وکسلر کودکان و تست بندر را هم اجرا نمودم .و نتیجه را با کنجکاوی زیاد به اطلاع مدیر مرکز می رساندم . (مدیر و همکاران  را به عنوان مشاور طلبیدم)

 

توصیف وضع موجود :

 

مدتها طولانی دانش آموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند با اصطلاحات معلول ادراکی ، آسیب دیده مغزی و آسیب دیده عصبی معرفی می کردند . با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری ، در سال 1963 جمعی از متخصصین اصطلاح ، ناتوانیهای یادگیری را جایگزین اصطلاحات قبل کردند از آنجا که واژه ناتوانی اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند ، یعنی ناتوانیهای که تبدیل به توانایی کامل نمی شوند ، اصطلاحی مایوس کننده می نماید و به نظر می رسد اگر اصطلاح اختلالات در یادگیری و ( یا به نظر نگارندگان مشکلات یادگیری ) به کار گرفته شود، مناسب تر باشد

. ( تبریزی – 1380 – ص 9 ) .

به بسیاری از اینگونه دانش آموزان متاسفانه برچسب کودن ، کم ذهن ، عقب مانده و امثال آن زده می شود که هیچکدام صحیح نیستند و با قاطعیت می توان گفت که اگر این مشکلات به موقع و به جا تشخیص داده شوند قابل درمان است ؛ افرادی چون آلبرت انشتین نابغه ریاضی ، توماس ادیسون مخترع و مبتکر و نابغه آمریکایی – اگوست رودین مجسمه ساز بزرگ فرانسه ، لئوناردو داوینچی و بتهون همگی دچار اختلالات یادگیری بودند.

 

 

گرد آوری اطلاعات (شواهد1):

کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربه هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد .

زبان به واسطه ی نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژه ای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدل های درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد .

بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب ، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی ، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد .

 

دانش آموز نامبرده  مدت یک سال بود که از یکی از روستاهای کوچک مرزی منطقه سردشت  به شهر آمده بودند . از فقر محیطی شدید رنج می برد .کتابهای چاپی کشوری و اصطلات موجود در آن هیچ  کمکی به رشد سواد و ادراک فراگیر نکرده بودند .پدر و مادر بی سواد هم  دردی را دوا نمی کردند . مشکلات درسی و  مهاجرت به شهر  و درنتیجه  مشکلات ناشی از این وضع تاثیر منفی زیادی بر روابط اجتما عی  او گذاشته و دانش آموز به شدت گوشه گیر و منزوی بود .

اولیای دانش آموز چندین  بار  از  نزدیکان و معلمان آشنا برای  رفع این مشکل مدد خواسته بودند ،تا مشکل درسی و روابط بین همسالان کودک را بهبود بخشند ولی نه تنها موفق نشده بودند بلکه دید منفی در باره ی استعداد فرزند خود پیدا کرده بودند

اشکال در یافتن کلمات صحیح برای برقراری ارتباط گفتاری یا نوشتاری به خوبی در دانش آموز مشهود بود

اشکال در تخیل و تجسم کلمات، اشکال در ذخیره سازی و بازیابی اسامی حروف نوشته شده.

از خواندن لذت نمی برند.

 

خلاصه یافته های اولیه :

 در همان ابتدای کار  با معلم شیلان تماس گرفتم  و از طریق نامه نگاری و بازدید مستقیم  ، پرونده ی  درمانی فراگیر را به بهترین نحو تشکیل دادم  . در طی این تحقیقات شناختی  یافته های تازه ای  دست گیرم شد .

- در خواندن  و نوشتن مشکل جدی دارد

- بیشتر حروف الفبا را نمی شناسد

-  در پرسش هایی که از او می شود جواب های نا مربوط و عجیبی می دهد

-  اعتماد به نفس کمتر شیلان در مقایسه با سایر دانش آموزان

-  دانش آموز بااستعدادی بود ولی به خاطر کمرویی وخجالتی بودن کم کم این استعداد ها به بی استعدادی وکم حافظه بودن او منجر می شد .

-  نشستن در صندلی آخر وگوشه آخر کلاس

-به تنهایی به مدرسه می آمد وبه تنهایی از مدرسه خارج می شد به طوری که خود را از دوستان وهمکلاسیهایش در راه رفت وبرگشت از مدرسه مخفی میکرد .

-  در زنگ ورزش وزنگ های تفریح به اجبار در کلاس می نشست وبیرون نمی رفت

-  از ومعلمین خود در کلاس ویا حتی در بیرون کلاس کناره گیری می کرد .

-تکالیف را انجام می داد ولی به دلیل کمرویی ترس ناشی از تحقیر به بچه ها می داد تا آن را برای آموزگار ببرد وآموزگار آنرا بررسی کند .

-  نقاشی هایش را بسیار زیبا می کشید ولی آن را به دوستانش می داد تا برای آموزگار بیاورند وآموزگار برای او نمره گذاری کند .

چون این دانش آموز با بچه ها رابطه برقرار نمی کرد وخود را از آنها دور می کرد سایر همکلاسیهایش نیز متقابلا این عمل را با او انجام وخود را از نگار دور می کردند .

-   معلمین نیز با او بخاطر گوشه گیری وانزوا طلبی کمتر رابطه برقرار  می کردند .

نکاتی  چند درباره مشکلات  یادگیری ادارکی  و درک و فهم  :

بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوششان کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی می‌کنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می‌کنند، در خانه نیز خود یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه می‌روند و می‌خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می‌شوند. بیش از یک قرن است که متخصان علوم تربیتی و روانشناسی و گفتار درمانی در پی تشخیص و درمان مشکلات این قبیل کودکان بوده‌اند.

اختلال یادگیری ادراکی بسیار متداول و در عین حال برای کودکانی دردآور است که این بیماری را دارند و نمی توانند دریابند که چرا خواندن برایشان دشوار است. درحالی که می دانند، به اندازه ی دوستانشان باهوش اند.

بسیاری از کودکان اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و این می تواند آن ها را به ناتوانی ، تهاجم و حتی بزهکاری هدایت کند.

در واقع مشکلات ابتدایی آن ها با خواندن وادارک خواندن، باعث نشده است از دست دادن تمام آرزوها و اعتماد به نفسشان را از دست بدهند نه تنها دریافتن علل بیولوژیکی این بیماری ، بلکه کمک به پیشگیری از آن نیز دشوار است. درک روش بهتر خواندن می تواند ، ما را به راهی برای پشت سر گذاشتن و درمان این مشکل هدایت کند.

 مربیان آموزش همراه با مادران و پدران و متخصصان بتوانند از اقدامات عملی صحیح به کاهش رنج و درد این بچه ها کمک کنند و به وسیله راهبردها به کودکانی که اختلال در ادراک دارند کمک کنیم تادرک متن خوانده شده را به صورت هرچه بهتر یاد بگیرد. ادراک خواندن مهارتی است ضروری که معلمان بایستی اطلاعات بسیار وسیعی در آموزش خواندن داشته باشند.

علل و انواع اختلال ادراکی عبارتند از :

الف) عوامل آموزشی

1- تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان

2- عدم فراگیری معلم از مهارت های لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس

3- توقعات فوق العاده بالا یا فوق العاده پایین معلمان

4- برنامه ریزی و طرح برنامه ی آموزشی ضعیف

5- عدم فعالیتهای برانگیزنده

6- عدم آموزش مهارت های اجتماعی ، یادگیری و حرکتی و جسمی وعدم پرداختن به یادگیری های زبان شفاهی

ب) عوامل محیطی

عوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که می تواند به پیچیدگی ناتوانی های ادارکی بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد .

- تغذیه بهداشت سلامتی

- تحریک حسی

کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربه هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد .

- تحریک زبانی

زبان به واسطه ی نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژه ای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدل های درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد .

- رشد اجتماعی و عاطفی

بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب ، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی ، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد .

ج) عوامل روانی

امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک ، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند .

د- عوامل فیزیولوژیکی

. ه- عوامل ژنتیکی

شواهدی در دست است که نشان می دهد ناتوانی های یادگیری احتمالا در برخی خانواده ها بیش از دیگران دیده می شود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانی های یادگیری نقش دارد .

ز – عوامل بیوشیمیایی

و- عوامل پیش ، هنگام و بعد از تولد

ژ- تاخیر رشد

بندر ، دهریش ، جانسکی ، لانگ فود … اظهار می دارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه می کنند .

چ- نقص جزیی در کار مغز

 

مرحله درمان اختلال ادراکی :

در بررسی و تحلیل تست وکسلر کودکان که  برگزار نمودم شش آیتم  پاییین تر از نرم هوشی نشان می داد . ای آیتم ها عبارت بودند از:

1 - اطلاعات

2 – ادراک

3 – تشابهات

4 مکعب ها

5 – واژها

6 – حساب

در تحلیل وکسلر و به طور کلی می توان دانش آموزان را در دو گروه کلامی و عملی تقسیم بندی کرد

دانش آموزان کلامی کسانی هستند که که در محیط های محدود شهری پرورش می یابند و امکان کارهای دستی  و بازی کردن با گل و آب و محیط دور وبر را ندارند و استعداد و  توانایی شان  به طرف کلامی  سوق داده می شود.  اما  شیلان رسولی  دقیقا بر  این دسته در محیطی محدود ، با مراودات اجتماعی کم  پرورش یافته و دامنه ی لغات فراگیر  به شدت  ضعیف بود .

در اولین مرحله ارتباط صمیمی با کودک و خانواده ی وی برقرارکردم  و سعی نمودم اعتمادشان را به دست آورم . در آغاز رابطه تصور نمی کردم خانواده ی دانش آموز  مراحل بعدی درمان را ادامه دهند و همکاری نمایند .ولی خوشبختانه  رفتارشان بر خلاف تصور من بود .

کار را با بازی درمانی و محیط شاد شروع کردم . شیلان را در اولین جلسات ترغییب به یاد گرفتن طناب زنی در منزل کردم .

مرحله ی بعدی باز آموزی حروف الفبا با استفاده از کارتهای مفاهیم  و آموزش مفاهیم جدید آغازکردم .این کار به طور باور نکردنی  بر  دانسته های فراگیر تاثیر گذاشت .

کارت های مفاهیم  مانند :مشاغل ، میوه ها ،فعل ها ، لباس ها و ... را به دانش آموز می دادم  تا در منزل باآن ها کار کند ، جمله بسازد ، در باره ی آن بحث خانوادگی کنند ، تقلید نماید و ...

نمونه کار را در کلاس و جلو چشم  والدین انجام می دادم  تا طریقه ی  کار کردن با فرزندشان را   بیاموزند

چون  مشکل اصلی دانش آموز ضعف در مهارت های کلامی بود ، به سرعت در زمینه ی آموزش پیشرفت می کرد . جلسه ی بعد از بازآموزی حروف ترکیب صامت ومصوت را  آموزش دادم و بعد هم تجزیه (بخش کردن)و ترکیب کلمه و بعد هم کار جمله سازی با کلمات تازه .

مرحله ی اصلی کار شروع کردن رو خوانی و روان خوانی بود . در حین تمرین روان خوانی  به اولیا ی دانش آموز یاد داده بودم سوالاتی در رابه با درس و کلمات داخل آن بپرسند ودر باره ی آن گفتگو کنند .

به عنوان مثال در درس نوشا و کوشا می پرسیدم : جغد را به من نشان بده .

جغد کجا زندگی می کند ؟

مخالف زرنگ  را به من بگو .

همگام با روان خوانی  ، تمرینات مربوط به نوشتن را فراموش نمی کردم .

برای تقویت حافظه ی فعال کار با مضربها را در دستورکار قرار دادم . به عنوان مثال :شیلان مضرب های دو را می نوشت و برام می خواند ، ومن از او در خواست می کردم از عدد بیست و به طور ذهنی برایم بشمارد .

بازی درمانی را با درس  قاطی کرده و از او می خواستم به صورت پیاده روی روی موزائیک ها مضرب های 2-3 -4-5 و... را نشان دهد

راه حل های پیشنهادی برای بهبود مشکل شیلان  در خانواده :

در تمام مراحل درمان و کار کلاسی اولیا را تشویق می کردم  تا در کلاس حضور یابند و شیوه ی کار با فرزندشان را تغییر دهند.

ایجاد موقعیت های تازه برای کودک

تشویق شیلان برای پیدا کردن دوستان جدید و همبازی شدن با آن ها

گوش دادن  و توجه بیشتر و اختصاص زمان به کودک  برای افزایش خود باوری

ترویج فرهنگ کتاب خوانی در خانواده

محول کردن مسئولیت های بیشتر به کودک مانند خرید کردن و مسئولیت هایی  در مدرسه مانند :نماینده کلاس و...

اجرای راه حل جدید به طور عملی برای رفع مشکل :

-  نبود اعتماد به نفس کافی در شیلان :

برای رفع این مشکل در شیلان فرصت هایی را فراهم کردم تاتقریبا بتوانم اعتماد به نفس را به وجود آورم از جمله دادن مسئولیت های از قبیل مسئول اجرای مراسم صبحگاهی از جمله خواندن نیایش وقرآن در سر صف ودادن تمرینات ورزش صبحگاهی توسط شیلان به سایر دانش آموزان ومسئول آوردن گچ وپاک کردن تخته سیاه کلاس به مدت یک هفته ومسئولیت نمره دادن به نقاشی های دانش آموزان کلاس هنر ومسئول اجرای یکی از سرودهایی که قرار بود در صف با همکلاسی ها دانش آموز دیگر آن را اجرا کنند .

-  مشکل نشستن شیلان در صندلی آخر ونفرآخر در گوشه کلاس :

برای رفع این مشکل این دانش آموز را به ردیف اول کلاس منتقل کردم وجای همیشگی او را تا آخر سال مشخص کردم که به نظر بنده یکی از بهترین راه حل ها برای رفع مشکل گوشه گیر ی نگار بود چون با این کار به تدریج وارد فعالیت با خودم وباسایر دانش آموزا م می شد .

(البته موارد بالا را من به آموزگار مربوطه پیشنهاد دادم .)

 

گرد آوری اطلاعات (شواهد 2 ):

اگر چه با طرح ها وراهکار هایی که کم وبیش در کلاس درس ودر مدرسه به ابتکار خود وبا استفاده از نظرات ارائه شده توسط همکاران وبا بهره گیری از مطالعه کتاب های روانشناسی وپرورشی اجرا نمودم پیشرفت قابل ملاحظه ای در رفع مشکل گوشه گیری ومنزوی بودن این دانش آموز پایه سوم ایجاد شد وتقریبا توانستم او را به دانش آموزی فعال وشرکت کننده در فعالیت های مدرسه وخانه (البته نسبت به قبل) تغییر دهم.

وضعیت درسی دانش آموز در سطح قابل توجهی بهبود یافت .

اعتماد به نفس دانش آموز نسبت به قبل بهتر شده بود .

نسبت به مدرسه علاقه مند شده بود .

از خواندن لذت می برد ، داستان های خوانده شده را برای اولیایش تعریف می کرد .

تفاوت ها و تشابهات بین اشکال و اشیا را تشخیص می داد

 نسبت به قبل تخیل و تصورفضایی بهتری داشت

نتیجه گیری :

برای حل بسیاری از مشکلات دانش آموزان در مدرسه لازم نیست که از تکنیک های بسیار پیچیده وپیشرفته استفاده کنیم بلکه هر معلمی می تواند با افزایش توجه ودقت در مشاهده رفتار وحرکات دانش آموزانش وبا طرح وپی گیری مشکلات آنها واجرای راه حل های بسیار ساده وابتدایی ولی سازنده و در مقام عمل می تواند به راحتی مشکلاتی را که باز دارنده دانش آموزان از لحاظ آموزشی – اجتماعی و ... هستند شناسایی کنند وبا اقدام وتلاش جدی سعی در رفع این مشکلات ومعضل ها بر آیند وراه را برای ارتقا ء ورشد دانش آموزان فراهم سازند .

 

پایان